نیمانیما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

نیمای مامان

و این منم یک مامان تنبل!

سلام عشق عزیزم، ببخش این مامان تنبلو که نمیتونه یه لحظه از تو غافل بشه و بیاد اینجا یه سر بزنه! خیلی وقته برات هیچی ننوشتم و هیچی ازت اینجا نذاشتم. دلم برات تنگ میشه حتی وقتی خوابی، حتی وقتی میذارمت تو اتاقت میام به کارای خونه برسم، دلم برات تنگ میشه باور میکنی؟! بعضی وقتا مجبورم بذارمت پیش بابایی برم بیرون به کارام برسم تا برگردم خونه دل تو دلم نیست، چه کردی با من عزیزکم!؟ دوست دارم لحظه لحظه بزرگ شدنت رو اینجا ثبت کنم، تمام تغییرات رو، اولین غلت، اولین طنین صدا، اولین نشستن، همه اولین ها، اما عزیزی گفت: اگر سرگرم وبلاگ نویسی باشی از لحظه غافل خواهی بود! و کاملا درست گفت لحظاتی هست که اگر اینجا باشم از دیدنت و زندگی کردن با تو محروم م...
26 فروردين 1393
1